حوزه انقلابی مجری اسلام کامل است | اسلام «لای کتاب» هیچ ارزشی ندارد
اشاره: «حوزه انقلابی»، «طلبه انقلابی»، «انقلاب» و «انقلاب اسلامی» واژه هایی پرتکرار در چند سال اخیر حوزه های علمیه بوده است، در حقیقت بحث حوزه انقلابی از اسفندماه سال 94 و همزمان با دیدار رهبر معظم انقلاب با نمایندگان طلاب رنگ و بویی دوباره یافت و در مجامع علمی حوزه به بحث و نظر گذاشته شد.
تاکنون نشست ها، جلسات، گفتوگوها و مباحث علمی متعددی در زمینه حوزه انقلابی، شاخصه های حوزه انقلابی، اصول حوزه انقلابی و مباحثی از این دست برگزار شده و نتایجی هم به دست آمده است، اما چیزی که هنوز شاید برای محافل علمی ما روشن نباشد تعریف درست از حوزه انقلابی است.
برخی حوزه انقلابی را به حوزه ای پر از شور و هیجان تفسیر میکنند که با کوچکترین واقعه ای مدرسه فیضیه را پر میکند و شعار می دهد، برخی حوزه انقلابی را حوزه ای نظریه پرداز و ایده پرداز در ارتباط با مبانی و ارزش های انقلاب اسلامی میدانند و در نهایت برخی از حوزه انقلابی تعریفی بر خلاف متعارف ارائه می دهند.
همچنین بحث دیگر خود واژه انقلاب اسلامی است که باید به درستی کنکاش شود، چرا که این واژه وصف حوزه قرار گرفته و می خواهد برای حوزه تعریفی جدید ارائه کند، برای فهم حدود و ثغور این مسأله خبرنگار خبرگزاری رسا، سراغ حجت الاسلام مجتبی زارعی از اساتید حوزه علمیه قم، عضو گروه اخلاق دفتر تدوین متون درسی حوزه و قائم مقام سابق مرکز امور نخبگان و استعدادهای درخشان حوزه رفته و گفتوگویی را با وی ترتیب داده که متن این گفتوگو در ادامه تقدیم خوانندگان محترم میشود.
رسا – با عرض سلام و خسته نباشید و تشکر از این که وقت خود را در اختیار خبرگزاری رسا قرار دارید؛ در ابتدا تعریف خود را از انقلاب اسلامی بیان کرده و بفرمایید اساسا دلیل امام راحل برای انقلابی با رنگ و بوی اسلامی در ایران چه بود؟
بسم الله الرحمن الرحیم، بنده هم تشکر می کنم از شما و همکاران گرامی تان که در این زمینه دغدغه دارید و فرصت را در اختیار ما قرار دادید.
در زمینه ای که مطرح کردید، نکات متعددی به ذهن می رسد؛ ببینید اگر بخواهیم ببینیم که هویت حوزه انقلابی چیست باید برگردیم و ببینیم که انقلاب اسلامی چه هویتی دارد؟ و آرمان و اهداف و رسالت های انقلاب چه بوده است؟ اگر این را خوب بازتعریف کنیم و یا به تعریف دقیق تر، بازگویی و مرور کنیم و به ویژه برای نسل جدید تبیین کنیم می توانیم در نهایت به تعریفی از حوزه انقلابی برسیم.
این که می گوییم مرور کنیم، چون این ها بوده است و مطالبی نیست که تا به حال روشن نبوده باشد و الان نیاز به پژوهشی داشته باشد بلکه صرفا نیاز به مررو و بازخوانی داریم و باید آن را برای نسل جدید تبیین کنیم.
مواضع امام راحل را مطالعه کنیم
اسناد انقلاب اسلامی نیز این را به خوبی برای ما روشن میکند، یکی از مهمترین اسناد انقلاب اسلامی مواضع و دیدگاه های امام راحل است که در صحیفه نور و بعدها در صحیفه امام آمده است و همین طور در سایر آثاری که ممکن است وجود داشته باشد؛ در برخی کتاب های ایشان از جمله کتاب حکومت اسلامی که دروس خارج فقه ایشان در سال 56 در نجف اشرف بود و بعدا به عنوان کتاب «ولایت فقیه» چاپ شد، نیز این مباحث به روشنی دیده میشود.
همین طور اسناد مربوط به جریان انقلاب نیز در دسترس است مثل روزنامه ها و مجلات و مصاحبه ها و تاریخ انقلاب و وقایع بعد از انقلاب همچون اسناد مرتبط با لانه جاسوسی و تسخیر لانه جاسوسی و مثل اسناد دفاع مقدس همه بیانگر همین هویت انقلاب است که در ادامه به برخی از آنها مختصر اشاره کنیم.
رسا – اساسا چرا انقلاب شد و امام راحل از انقلاب اسلامی چه هدفی را دنبال می کردند؟
این که چرا انقلاب شد؟ یک پاسخ دارد و آن هم این بود که امام می خواست اسلام در جامعه ما حاکم شود، کدام اسلام، به تعبیر امام خمینی(ره) می بایست اسلام ناب محمدی حاکم بشود. منظورشان از اسلام ناب محمدی اسلامی بود که دچار خطاهای ذهنی کسانی که بیانگر اسلام هستند نشده باشد، چراکه برخی قبل از انقلاب می گفتند اسلام این است که به احکام فردی بسنده کنیم و نباید در برابر طاغوت قد علم کنیم، برخی می گفتند اصلا مقابله با حکومت طاغوت به ما مربوط نیست بلکه باید خود امام زمان(عج) درست کند، برخی می گفتند به ما مربوط هست ولی ما توان مقابله نداریم و اگر هم توان داشتند، شجاعت و جرأت این را نداشتند که کاری بکنند.
دلیل مخالفت برخی ها با اصل انقلاب
برخی اساسا عقیده داشتند اگر برای این کار مقدس که نشر و گسترش اسلام و پیاده شدن آن در جامعه هست بخواهیم بهایی و خونی بدهیم تضمین نمی کنیم چراکه این کار مسؤولیت خطیری است؛ در حقیقت تلقی تمام این گروه هایی که یاد کردیم از اسلام کامل نبود.
بخشی هم به عمل آنها برمی گشت که همان جنبه های رفتاری خود کسانی بود که در عرصه می آیند یا خیر؟ نمی خواهیم بگوییم همه فقها و علمایی که در کنار امام راحل، قد علم نکردند ناشی از تلقی ناقص آنها از اسلام یا عمل بد آنها بوده، ولی برایند آن این طور است که وقتی می بینیم این معلول یعنی قد علم نکردن تحقق پیدا کرده طبیعتا ناشی از یکی از اجراء علت ناقصه بوده است.
ببینید ما در هر کار بزرگی در حوزه نظر و عمل داریم؛ حوزه عمل توکل، بصیرت علمی و عقلانی که برای فهم کامل دین نیاز است را می می خواهد و حوزه عمل هم بصیرت می خواهد یعنی جامعه و واقعیت ها را ببینیم و میزان خطر را بشناسیم چون گاهی میزان خطر طوری است که اصل اسلام در خطر است. امام در سال 40 وقتی قیام کرد فرمود: «فقها! علما! به داد اسلام برسید که اسلام از دست رفت» اگر فقهایی در مشهد و قم و نجف و خیلی از جاهای دیگر قیام کردند و با ایشان همراه شدند به این دلیل بود که میزان خطر را فهمیدند.
ما تنها کشور اسلامی شیعی بودیم که به اساس آن ضربه می خورد، انقلاب اسلامی ما بی شک برگرفته از قیام عاشورا بود که حضرت سیدالشهدا(ع) در آن میزان خطر را فهمید و از جان خود در این مسیر گذشت.
توجه به حوزه نظر و عمل در انقلاب اسلامی
این در حوزه عمل است که انسان واقعیت های اجتماع را ببیند که گاهی منجر به از بین رفتن کل اسلام میشود، بحث نظر نیز به معنای مرحله فتوا و استنباط حکم دین نیست بلکه به مرحله تشخیص مربوط است و همانند حوزه حکم است نه فتوا چون فقها، حاکم هم هستند البته این حکم دادن به توانمندی های شناخت از جامعه و توانمندی مدیریتی فرد نیز بستگی دارد.
در حوزه نظر و حوزه عمل توکل لازم است، یعنی اگر مسیر را شناختیم باید مثل امام بگوییم ما به وظیفه خود عمل می کنیم اگرچه هر اتفاقی بیافتد، امام تا آخری که در دنیا بودند این یکی از تکیه کلام های ایشان بود که ما به وظیفه خود عمل و به خدا توکل می کنیم؛ این از قطعیات آیات و روایات است که خدا نیز به چنین انسان هایی کمک میکند. پس حوزه عمل که می آید بصیرت عملی را با خود می آورد که خیلی هم مهم است و عقلانیت لازم برای این که انسان چه کاری انجام بدهد نیز لازم است و توکل می خواهد و شجاعت نیز در این راه ضروری است چراکه این راه با تبعید و زندان و شکنجه و محرومیت و امثال آن همراه خواهد بود.
رسا – برای خوانندگان محترم رسا نسبت میان انقلاب و اسلام را روشن کنید؟
امام به لحاظ نظر دنبال این بود که اسلام ناب پیاده شود، البته طبق منشور روحانیت کسانی بودند که تلقی ناقصی از اسلام ناب داشتند و در مقام عمل از عقلانیت و خلوص برخوردار نبودند و پیش از سال 57 به تعبیر امام خمینی(ره) از پشت خنجر زدند تا جایی که حتی ساواک و دستگاه های مستقیم شاه این کار را نمی کردند، هرچند این عده قلیل بودند ولی به هرحال بودند و فعالیت می کردند.
امام راحل مرتب هشدار می دادند که مراقب این افراد باشید، این ها به عنوان مارهای خوش خط و خال روی شما تأثیر می گذارند، بخشی از حیث تحجر و بخشی هم مشکلشان عدم سلامت عملی بود؛ امام با این اندیشه آمد که اسلام را پیاده کند.
اسلام برنامه تکامل و رشد فردی و اجتماعی انسان است
اسلام در حقیقت برنامه تکامل و رشد فردی و اجتماعی انسان است و هدفش این است که جامعه را تعالی بدهد، افراد جامعه را متعالی کند و حیات طیبه برای دنیا و آخرت انسان ها فراهم کند و از این رو به تمام عرصه هایی که به انسان مرتبط میشود کار دارد. اسلام به حوزه اخلاق و عقاید، حوزه اقتصاد و سیاست، حوزه فرد و جامعه و حوزه تعلیم و تربیت و فرهنگ و جنبه های عملی انسان کار دارد، چون اسلام یک دین حداکثری است ولی باید این را تشخیص بدهیم و موارد آن را تعیین کنیم و لذا امام راحل در خود بحث حکومت اسلامی درنجف فرمودند: اگر کسی فقه اسلام را ببنید متوجه میشود که اسلام دینی است که با اقتصاد و سیاست کار دارد و اگر این را نگوییم باید عمده فقه را کنار بگذاریم.
این که می گوییم اسلام دینی نه صرفا فردی بلکه اجتماعی است سخن ما نیست بلکه سخن روایات و احادیث ما است، از جمله در مورد امر به معروف و نهی ازمنکر روایتی در کتاب شریف وسائل الشیعه از امام محمد باقر(ع) به صورت طولانی نقل شده که در بخشی از آن آمده است: «إِنَّ اَلْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ اَلنَّهْيَ عَنِ اَلْمُنْكَرِ سَبِيلُ اَلْأَنْبِيَاءِ وَ مِنْهَاجُ اَلصُّلَحَاءِ فَرِيضَةٌ عَظِيمَةٌ بِهَا تُقَامُ اَلْفَرَائِضُ وَ تَأْمَنُ اَلْمَذَاهِبُ وَ تَحِلُّ اَلْمَكَاسِبُ وَ تُرَدُّ اَلْمَظَالِمُ وَ تُعْمَرُ اَلْأَرْضُ وَ يُنْتَصَفُ مِنَ اَلْأَعْدَاءِ وَ يَسْتَقِيمُ اَلْأَمْرُ» یعنی اقامه امر به معروف و نهی از منکر در جامعه موجب جلوگیری از انحراف و اعوجاج خواهد شد، جلوی تعدی و زورگویی های دشمنان را می گیرد و راه ها امن میشود، بنابراین همانطور که ملاحظه می کنید نکاتی کلیدی در این روایت مطرح شده که هرگز فردی نیست.
از این رو برخی از فقها که استدلال میکردند که حکومت اسلامی باید داشته باشیم به همین روایت ها استناد می کردند، امام هم دنبال این بود که اسلام به تمامه جاری شود، البته مسلما اسلام که جاری شود عدالت و استقلال و عزت فردی و اجتماعی و کرامت نفس و عزت سیاسی و عزت اقتصادی و خودباوری در متن اسلام هست.
شعارهای انقلاب ریشه در مبانی اسلام ناب دارد
شعارهای خیلی برجسته ای که در جریان انقلاب برخاسته از همین نگاه امام بود، استقلال آزادی و جمهوری اسلامی بود؛ استقلال میگوید: وابسته نباش! زیر یوغ کفار نرو! فقهای زیادی نیز از قاعده از «الاسلام یعلو و لا یعلی علیه» یا آیه نفی سبیل برای همین مسأله استفاده کرده اند، پس ما قبل از انقلاب، استقلال نداشتیم امام قیام کرد تا استقلال را به دست بیاوریم، آزادی و کرامت نداشتیم و کسی که آزادی نداشته باشد با دستورات اسلام مخالفت کرده است و این انقلاب برای اعطای آزادی و کرامت به ما بود.
به تعبیر امیرالمؤمنین(ع) آزادی باید به گونه باشد که افراد بدون این که به لکنت زبان بیافتند حق را بگویند؛ این تعبیر یک تعبیر بسیار دقیقی است که قبل از انقلاب نداشتیم البته آزادی ما صرفا آزادی بیان نیست و چیزهای دیگری را هم شامل میشود، شما ببینید در آن دوران شرایط کلان کشور ما آزاد نبود و شاه مملکت ما طبق اسناد موجود باید از سفیر آمریکا اجازه می گرفتند.
جمهوری اسلامی نظامی برخواسته از اسلام است و اسلام مسلمات و چارچوب ها و حدود و همچنین منطقة الفراغ های دارد، ترکیب این منطقه الفراغ ها و آن چارچوب ها جمهوری اسلامی شد.
رسا – چرا دشمنان با اجرای اسلام ناب مخالفت کرده و میکنند؟
آرمان های انقلاب گسترش اسلام از مرزهای کشور بود، اسلام هم همین را می خواهد چون در قرآن می خوانیم «هو الذی ارسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله» یا «لیکون الدین لله»؛ ما اگر بخواهیم منتظر حقیقی امام زمان(عج) باشیم باید درهمین راه قدم برداریم و آرمان های انقلاب نیز همین ها بود، این بود که اگر دشمن به شما حمله کرد باید سینه ستبر کنید هرچند کشته شوید مخصوصا جنگی که اصلا شما بهانه ای برای دشمن نداشتید الا ایمان و اسلام.
ما انقلاب کردیم ولی جهان غرب و شرق با ما چپ شدند و جنگ را شروع کردند؛ شرق و غرب عالم هشت سال با ما جنگیدند و دو سال هم بعد از قطعنامه نیز معلق بودیم، بنابراین دو سال نه جنگ و نه صلح واقعی داشتیم و در کل 10 سال برای اسلام و انقلاب کار کردیم، چون می خواستیم استقلال و عزت و کرامت نفس داشته باشیم و الان هم همین وضعیت حاکم است یعنی دشمنی ها به همین دلیل ما با ادامه دارد.
فضای مسموم دوران پهلوی
به یاد داریم پیش از انقلاب در تهران از سر شب نمی توانستیم بیرون برویم چون قداره کشی و لات و الوات ها و عرق خوری وعرق فروشی رونق داشت ولی همه این ها به برکت انقلاب جمع شد، هرچند شاید هنوز هم مشکلاتی نظیر این موارد باشد ولی حداقل مظاهر فساد به طور رسمی که از صدر تا ذیل حکومت وجود داشت به طور کلی جمع شد. فساد رسمی از خود شاه و فرح تا بقیه وجود داشت که این فساد اعم از فساد اخلاقی و اعتقادی و جنسی و فساد مالی و فساد سیاسی بود تا جایی که اصلا غیر فاسد حق ورود به مجموعه حکومت شاهنشاهی را نداشت و به همین جهت مظاهر فساد در کشور بیداد می کرد.
این قدر فضا مسموم بود که برخی از متدینان دخترانشان را از راهنمایی به بعد از تحصیل منع می کردند که این شرایط برای فقها و علما مطلوب نبود.
اقتصاد ما نیز به معنای دقیق کلمه فاسد بود بر خلاف اقتصاد مدنظر اسلام که برچیده شد؛ شاید الان همه به وضعیت اقتصادی و مشکلات مالی و پولیبانک ها اشکال شود، بله اشکال داریم ولی عمدتا به دلیل درست اجرا نکردن قوانین است، بنابراین چیزهای بزرگی اتفاق افتاده است.
یک مثالی می زنم که شاید در نگاه اول خطابی به نظر برسد ولی واقعیت دارد و جای تأمل؛ شما ببینید شیعه در گذشته چه وضعیتی داشت، حضرت امام کاظم(ع) در چه شرایطی بود؟ وقتی انسان تاریخ را مطالعه می کند دق میکند، وقتی احوالات این بزگرواران را مطالعه میکنیم به گریه می افتیم که یک زمان شیعه این گونه بوده است ولی امروز فرزند امام کاظم(ع) سرلشکر موسوی یکی از فرزندان امام کاظم(ع) رییس کل ارتش است و با اقتدار در حال انجام وظیفه است، یعنی زمانی شیعه در اوج مظلومیت بوده ولی امروز در اوج اقتدار است.
مظاهر فساد برچیده شده است
یک زمانی ارتش بد های ما و سپهبدهای ما به تمام معنا فاسد بودند ولی امروز فرماندهان ارتش و سپاه و دستگاه قضایی ما اصلاح شده است؛ درست است که مشکل داریم ولی اگر خدا را گواه بگیریم قابل مقایسه با قبل نیست پس اگر کسی جور دیگری تحلیل میکند، یا نمی داند گذشته چه بوده یا نمی داند الان چه خبر است یا نمیتواند رابطه بین این را بفهمد یا انسان مریضی است.
بنابراین پس از انقلاب عزیز شدیم، یک زمانی بود که وقتی ناو آمریکایی به سمت کشوری حرکت می کرد در همان ابتدا وقتی خبر به آن کشور می رسید، حکومتی که بود سقوط می کرد چون زهره می ترکاند اما امروز وقتی ناو دشمن به سمت خلیج فارس می آید و چند ناو دیگر هم در راه است ما پهپاد را می زنیم به گونه ای که تمام مسلمین جهان خوشحال میشوند.
ما در ایام حج و جاهای دیگر وقتی با مسلمینی که شیعه هم نیستند برخورد می کنیم به ما میگویند: با این حرکات شما ما احساس عزت می کنیم؛ الان قدرت اسلام به برکت انقلاب است، انقلاب آمد و خواست اسلام را در آن حدی که مقدور بود و با موانع فراوان امینتی مثل جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی و انواع و اقسام دشمنی های فرهنگی اجرا کند، بله ما هنوز کامل نیستیم ولی در راه هستیم.
رسا – به عقیده شما مرز بین انقلابی بودن با غیر انقلابی بودن در چیست؟
انقلاب چیزی جز پیاده کردن اسلام نبود، بنابراین مرز بین انقلابی بودن با غیر انقلابی بودن این است که کاملا اسلام را بشناسیم یا نشناسیم؛ اگر بشناسیم می توانیم با انقلاب همراهی کنیم ولی اگر نشناسیم چیزهای را رها می کنیم و در مرحله بعد از شناخت باید تلاش کنیم تا اسلام را اجرایی کنیم.
البته همه نباید و نمی توانیم مسؤول اجرایی باشیم بلکه نگاه ما باید این باشد که در جایی که نیاز به استنباط در مورد اسلام هست در بخش پژوهش درست عمل کنیم، در حوزه آموزش و تبلیغ درست عمل کنیم چراکه در حوزه و دانشگاه ما روحانیون و طلبه ها بخشی مدرس هستیم و باید با این نگاه تدریس کنیم و این نکته را بگوییم که انقلاب اسلامی همان اجرای درست و کامل اسلام ناب است.
این ساخت شناختی مرتبط با پاذل اسلام باید با تلاش ما طلاب و روحانیون در وجود مردم به صورت کامل شکل بگیرد، این چیز زیادی نیست که توقع داشته باشیم؛ در حوزه تبلیغ هم اسلام را کامل بگوییم نه فقط یک تکه را بیان کنیم و در حوزه اجرا هم وظیفه داریم. دستگاه قانون گذاری بیشترین نیاز را متخصصان فقه و حقوق دارد پس اگر انتقاد می کنیم و درست هم است این وظیفه ما است که قوانین را به روز و اصلاح کنیم.
باید مدیران و وزرای دولت، اسلام شناس باشند
در ارتباط با قوانین مدنی این نکته حائز اهمیت است که عده ای از فقها در عصر مشروطه قول مشهور را تنظیم کردند که کاری عالی بود ولی باید به روز تر و کامل تر و اصلاح شود؛ در حوزه اجرا نیز برخی از وزرا باید حتما اسلام شناس باشند چون اگر نشناسد نمیتواند در دولت اسلامی وظیفه خود را به خوبی انجام دهد به همین جهت وزیر اقتصاد، وزیر دادگستری، وزیر ارشاد، وزیر کشور و وزیر اطلاعات حداقل باید با کلیت اسلام آشنایی داشته باشند. وقتی وزیر اقتصاد ما اسلام را نمی شنساند چگونه نظام اقتصادی را اسلامی ببیند؟
آشنایی کامل با اسلام در بحث قضاء هم جزو مسلمات است، چون قدر متیقن از بحث ولایت فقیه موضوع قضاوت است و شهید ثانی که جزو افتخارات برجسته شیعه محسوب می شود برای همین قضاء شهید شد. این ها جزو احکام فقهی و مسائل فقهی ما است حتی اگر کسی از باب وجوب شرعی هم نگوید، از لوازم عقلی قضیه است.
انقلاب اسلامی به ما عزت و کرامت داده است
این که می گوییم انقلاب اسلامی به ما عزت و کرامت داده است، یک بخش آن مربوط به علما و بزرگان دین است چراکه در گذشته و پیش از انقلاب مورد بی احترامی قرار می گرفتند ولی امروز از جایگاه بزرگی برخوردار هستند. در جریان ورود بانوان به ورزشگاه ها با فتوای برخی مراجع برخورد بدی صورت گرفت، چه کسانی که در فضای مجازی آتش به آسیاب می ریختند و چه کسانی که عملا دهن کجی کردند؛ به درستی و نادرستی بحث کاری نداریم اما به این دلیل که جایگاه فقها و مراجع محترم است نباید این گونه سخن هایی مطرح می شد چون بخشی عمده ای از فقها با ورود بانوان به ورزشگاه ها مخالف هستند، بنابراین از برکات انقلاب اسلامی است که فقها این گونه جایگاهی دارند پس باید این ها را تشخیص بدهیم.
رسا – با توجه به مطالبی که بیان فرمودید جایگاه حوزه و وظیفه طلاب را نسبت به انقلاب برای ما تبیین بفرمایید.
وقتی که می گوییم حوزه انقلابی باید این وصف را بدانیم، یعنی همه باید مجاهده علمی در این بحث داشته باشیم، البته این مجاهده عمومی ضروری که می گوییم غیر از مجاهده علمی که در سنت علمی حوزه به اجتهاد یاد میشود.
نگاه طلاب و حوزه های ما به اسلام باید کامل باشد و اسلام را با همه جوانب ببینیم، باید تلاش ویژه ای بکنیم در راستای خدمت به همین اسلامی که می خواهد برای جامعه تبیین و ترویج و آموزش داده بشود و در مقام تحقق استقرار پیدا کند. امام حسین(ع) هم برای همین خون خود را فدا کرد و همه اهل بیت(ع) برای همین پیاده کردن اسلام جان خود را فدا کردند.
اسلام لای کتابی هیچ ارزشی ندارد
اسلام لای کتابی هیچ ارزشی ندارد، این نکته قابل توجه است که جایگاه حوزه را نشان می دهد چون حوزه یک نهاد علمی و فرهنگی است، علمی است یعنی هم آموزشی است و هم پژوهشی و فرهنگی است یعنی کار تبلیغی و ترویجی و کار تربیتی برای جامعه دارد و موظف است که نیروی نخبه علمی و فرهنگی و اجرایی برای عرصه های مختلف تربیت کند.
حوزه باید در راستای شناخت کامل از دین، پژوهش و آموزشش چه برای نیروهای درونی و بیرونی و چه به لحاظ ترویج و تبلیغ و چه به لحاظ این که نیرویی که تربیت میکند استقرار اسلام را به عهده بگیرد، تلاش کند. حوزه انقلابی غیر از این چیز دیگری نیست ولی اگر خدایی ناکرده به این آرمان ها توجه نکند به رسالت خودش توجه نکرده است.
در طول تاریخ بزرگان زیادی به این مسأله توجه داشته اند؛ غیر از امام راحل افرادی همچون محقق کرکی یا مرحوم موسوی لاری که دلیران تنگستان و نیروهای نظامی کل منطقه لرستان زیر مجموعه ایشان بودند نیز در این راستا کارهایی کرده اند یعنی فقهای ما هر وقتی فرصتی داشنتد اسلام را مستقر کنند به هر اندازه که توانستند تلاش کردند؛ شهید اول لمعه را برای حکومت فاطمیون نوشت.
باید قله را دید
پس تلاش ها شده است ولی بحث این است که وقتی شما به کوه می روید اگر قله را نبینید راه را گم می کنید، آرمان ها همان قله است یعنی شاید جای دیگری بروید و شاید متوقف شوید و این در تک تک کارکردهای آموزش و پژوهش و ترویج و تبلیغ و تربیت نیرو برای استقرار جامعه جزو رسالت حوزه است و این که در رابطه با اسلام ناب این طور نباشد که قسمتی از آن را بگیریم و قسمت دیگری را رها کنیم.
همه این ها تلاش می خواهد، بنابراین وظایف تخصصی پیدا می کنیم و وظایف تخصصی ما ما همان تلاش های نخبگانی است که بیان کردیم، البته وظایف عمومی هم داریم از جمله این که در جنگ باید حوزی ها جلوتر باشند همچنانکه صنف حوزه بیشترین شهید را داشته است یا در قضیه سیل و زلزله و چیزهایی که به کل جامعه مسلمین برمی گردد باید پیش قدم باشیم.
رسا – وظیفه حوزویان در قبال جامعه و انقلاب چیست؟
برخی ها فکر میکنند اگر حرف نزنند درست است در حالی که برخی اوقات با سکوت شان پشت جریان حق و اسلام ناب و کامل را خالی کرده اند، وقتی حرف نزنید و موضع نداشته باشید جامعه به چه کسی تکیه کند؟ این نکته مهمی است برای همه حوزویان در همه طبقات و جایگاهی که قرار دارند چون در غیر این صورت اسلام از دست می رود.
جریان کفر جهانی از ظرفیت بزرگ حوزه و مراجع آن خبردار است، همچنانکه در تاریخ نقل شده که میرزای شیرازی بعد از صدور حکم تحریم تنباکو و آن قضایای مشهور ناراحت بودند، وقتی علت ناراحتی ایشان را پرسیدند، میرزا میگوید: تا الان دشمنان از قدرت و نفوذ علمای دین بی خبر بود و کاری نمی کرد ولی از امروز به بعد آن ها قدرت ما را فهمیده اند و عزم خود را برای مبارزه با اسلام جزم میکنند.
جریان انقلاب اسلامی این را صدها مرتبه بالاتر به دشمنان نشان داد و آنها فهمیدند که با پیاده سازی اسلام چه اتفاقی می افتد. بنابراین از وظایف عمومی هم ذکر و یادآوری انقلاب و برجسته کردن آن توسط علما و روحانیون و اساتید است، چون یادآوری ها لازم است؛ باید مراسم گذاشت و تجلیل کرد و یاد شهدا کرد.
یاد کردن شهدا برای این نیست که ما برای آن ها چیزی بفرستیم بلکه برای این است که خودمان را درون مسیر نگاه داریم که این همان نگاه کردن به قله است؛ البته یک مقداری هم اشتباهاتی میشود چون برخی کارها صوری است از جمله این که تعطیلی زیادی دروس خوب نیست و با ذائقه علمی حوزویان جور در نمی آید، این تعطیلی ها شاید قدیم وجهی داشت که برای هرچیزی اعتراضی می کردند تعطیل می کردند ولی الان روش های دیگری هم هست که ضربه به درس و فعالیت های علمی افراد نزند.
انقلابی عمل کردن یعنی عمل به وظیفه
انقلابی عمل کردن به این است که هرکس کار خود را بکند مثل دوران جنگ که تیربارچی، فرمانده دسته، فرمانده گروهان و گردان و ستاد و عملیات و اطلاعات عملیات کار خود را می کردند؛ امروز هم باید کاملا نظام مند و مهندسی شده مسؤولین حوزه مثل شورای عالی و مدیر و بخش های مدیریتی در هر موقعیتی باید بیایند سر جای خودشان و در این مهندسی کردن تأثیر گذار باشند این اتفاق اگر بیافتد کسانی که در مسیر هستند نیز کار خودشان را می کنند.
رسا – در پایان اگر نکته ای مدنظر دارید، بفرمایید.
یک نکته دیگر که به ذهن می رسد و مهم است، این است که یکی از اسناد تشخیص هویت انقلاب اسلامی، بیان و تفسیر انقلاب توسط مقام معظم رهبری است؛ ایشان قبل از پیروزی انقلاب از مجاهدان و مبارزان بودند و پس از آن نیز، در کنار امام خمینی در عرصههای گوناگون انقلاب مانند نمایندگی امام در شورای انقلاب و شورای عالی دفاع، امامت جمعه، نمایندگی مجلس شورای اسلامی، حضور بسیار و مؤثر در جبهههای دفاع مقدس و ریاست جمهوری اسلامی مجاهدت کردند و پس از امام خمینی نیز رهبری حکیمانه نظام جمهوری اسلامی را به عهده داشتهاند.
معنای انقلابی بودن حوزه و حوزویان در عرصه پژوهش
انقلابی بودن حوزه و حوزویان در عرصه پژوهش، به این معناست که مراکز پژوهشی و پژوهشگران حوزه باید مشکلات و مسائل پژوهشی نظام اسلامی و جامعه را بررسی و پاسخهای علمی و پژوهشی به آن بدهند. این امر در دروس خارج نیز باید نمود داشته باشد. درست است که درس خارج، حیث آموزشی هم دارد و استاد درس خارج باید ابواب و موضوعاتی را انتخاب کند که احادیث فراوان و منابع فقهی متعددی داشته باشد تا طلبه بتواند با مراجعه به آنها و مطالعه آنها ملکه اجتهاد را کسب کند، اما حیث دیگر دروس خارج، پژوهش بودن آن است و باید به نیازهای پژوهشی روز پاسخ بدهد.
بنابر این شایسته است اساتید خارج، حداقل بخشی از ایام هفته را به نیازها و مسائل جدید نظام اسلامی اختصاص دهند؛ امری که پیش از این توسط بزرگانی مانند مرحوم آیت الله العظمی تبریزی صورت گرفت و ایشان مباحث قضاء را ارائه فرمودند.
البته در این راستا که حوزه و پژوهشگران حوزوی موظف به حل مسائل نظام اسلامی اند، بخشهای مختلف نظام مانند مجلس، دولت، مجمع تشخیص مصلحت و صدا و سیما هم وظیفه بیشتری دارند که با انجام پروژه علمی "نیازسنجی پژوهشی" مسائل خود را در یک "سازوکار" مشخص و مسئولانه به مراکز پژوهشی و پژوهشگران حوزوی ارائه دهند و از فرایند پژوهش برای حل آن مسائل پشتیبانی کنند.
تا آنجا که من اطلاع دارم این فرایند علمی و سازمانی به صورت جامع و فراگیر از سوی نظام اتفاق نیفتاده است. پر واضح است موارد اندک و خاص مقصود بنده نیست. بنابر این، نمیتوان مسئولیت حل نشدن مسائل گسترده نظام را صرفا متوجه حوزه دانست، بلکه در این زمینه بخشهای حاکمیت در این باره مسئولیت بیشتری دارند؛ چرا که هم وظیف ذاتی آنها بهرهگیری از نخبگان علمی حوزه و دانشگاه است و هم امکانات و بودجه پژوهش در این امور به دست آنهاست.
رسا – تقدیر و تشکر داریم از شما که با وجود مشغله زیاد به ویژه در عرصه تدریس و تألیف متون درسی حوزه وقت خود را در اختیار مجموعه رسانه ای حوزوی، خبرگزاری رسا قرار دادید.
بنده هم از شما و همکاران خبرگزاری رسا در بخش های مختلف عرض تقدیر و تشکر و برای شما آرزوی توفقات روز افزون دارم، ان شاءالله موفق و مؤید باشید. /ج
گفتوگو از داود جعفری
دقیقا تفاوت مکتب قم و نجف در همین ظهور و بروز فقه در عرصه اجتماعی و سیاسی و فرهنگی است
مکتب نجف تنها اسلام شان لای کتاب های درسی است و
البته این یکی از تفاوت های موجود است
بهره مند شدیم